خاطراتم

  • ۰
  • ۰

زندگی

زندگی


زندگی کوتاه است
زندگی؛
در همان کوتاهی زیباست

در همان کوتاهی است که من
باید انسان باشم
که تو، باید انسان باشی
او انسان باشد
و ایشان انسان باشند!

کودکی کوتاه است
نو جوانی کوتاه

وقت کوتاه است
برخیز
برخیز و انسان باش!
دست بردار
از آن
همهمه وهم انگیز

باز کن چشم
باز کن گوش
ببین!
مادران در راه اند
خواهران در راه
همسران منتظرند
شوهران دل نگران

زندگی کوتاه است
راه پر پیچ

دست بردار
از این
نغمه بیخبری
پندار مکن
کز همه سر تری
ماه میبیند!
حتی در شب
در تاریکی
تا عمق زمین

بگذار به آواز بخوانند
سرود رهایی
بلبلان در پرواز

بگذار با گلاب بشویند
خون پرنده آزادی
در مهتاب

عمر زود می گذرد
یاد در تاریخ می ماند

بردار قلم
بنویس چند خطی
از پیکر تاریخ
بر صحن عدن

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟

-----------------------------------

شعر از: فریدون مشیری

  • ۹۶/۰۸/۰۱
  • مهدی یار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی